کاربرد زور بر روی یک انسان به معنای محروم ساختن او از آزادی است – آزادی از چه ؟ تقریبأ همۀ اخلاق گرایان تاریخ بشر، آزادی را ستوده اند. آزادی نیز مانند خوشبختی و خوبی و همانند طبیعت و واقعیت، واژه ای است با معنایی چنان پرشکاف که دربرابر معدود تفسیرهایی ایستادگی می کند. خیال بحث ندارم پیرامون تاریخ این واژۀ دگرگون شونده و یا تاریخچۀ دویست معنا از آن به گزارش تاریخ نگاران فلسفه. پیشنهاد من بر اساس بررسی تنها دو معنا از این معناها است که با این حال، معناهای مرکزی بوده، تاریخ انسانی سنگینی پشت خود دارند و به جرات می گویم که بیش از این نیز در راه است. اولین از دو معنای سیاسی آزادی یا لیبرتی( که هر دو واژه را به یک معنا به کارخواهم برد) [liberty/freedom] مفهومی است که (به پیروی از معنای رایج تر) آن را معنای ” منفی” negative freedom
[10] از آزادی می نامم و در ارتباط است با پاسخ به پرسش زیر: ” کدام فضا است که در آن، فاعل اندیشنده – فردی یا گروهی از افراد – به حال خود گذاشته می شود یا باید بشود تا همان باشد و انجام دهد که قادر به بودن و انجام آن است، بی آن که از سوی فرد دیگری منع شود”؟ دومین مفهوم، که آن را معنای “مثبت” از آزادی positive freedom
[11]می
- نامم، در ارتباط است با پاسخ به این پرسش: ” چه امری یا چه کسی منبع کنترل یا مداخله بوده، می- تواند تعیین کند فرد چه باشد یا چه بکند و چنین و چنان نکند”؟ این دو پرسش به روشنی با یکدیگر تفاوت دارند، حتی با وجود همپوشی پاسخ آن ها با یکدیگر.
موضوع :
برچسب ها :
,
امتیاز : 3 |
نظر شما :
1 2
3 4
5 6
+ نوشته شده در پنجشنبه 6 شهريور 1393ساعت 6:55 توسط salooba | تعداد بازديد : 72 |
|